سلام دوستای خوبم خیلی وقت بود پستی نذاشته بودم به خاطر اینکه همش جشن داشتیم و عروسی بود تازه پرنیا اومده بود ولی فقط شب عروسی به خاطر مشغله های بابایی.ناراحتم که ازت عکس نگرفتم بعدش هم گوگولی میکردی و اون موقع که هم ساکت شدی من داشتم میرقسیدم حالا هم نمیتون کاری کنم به خاطر اینکه گلو دردی بد گرفتم
سلام من اومدم
-
مامان ستايشسه شنبه 19 شهریور 1392 - 03:15
-
غزل(مامان علي)سه شنبه 19 شهریور 1392 - 09:30
-
مامان ایلیاسه شنبه 19 شهریور 1392 - 11:28
-
مامان امیرارشاسه شنبه 19 شهریور 1392 - 22:50